کتاب ماهی سیاه کوچولو نوشته ی صمد بهرنگی از معدود کتاب های جذاب بود که وقتی شروع به خواندن کتاب کردم تا آخرش را خوندم.

داستان در ابتدا به خوبی شروع می شود.قانع نبودن به دنیایی که درون آنیم و زندگی کاربنی هر روز با مکررات خسته کننده و شوق به دستیابی به عرصه های جدید و تجربه های نو که زندگی را از یکنواختی خارج سازد.ولی در انتها به یک هدف گرایی محض می رسیم که می گوید مهم رسیدن به هدف است حتی اگر فقط مدت زمان تجربه ی آن چند لحظه باشد و بعد نابودی و احساس اینکه بودن یا نبودن ما چه ثمری خواهد داشت.

خوندن کتاب را به همه توصیه می کنم.

بعد از خوندن کتاب نظر بدید...