بازی درآورده!

شوخی می کند یا جدی است نمی دانم.نیم ساعت است که من را هم دل آشوب کرده.

با عصاب خوردی سرش داد می کشم ولی توجهی نمیکند.عادت همیشگی اش است ولی مثل همیشه به جایی ختم نمی شود.صدای موسیقی را زیاد میکنم تا شاید تمرکز کنم ولی نمی شود.از ته سالن صدای خش و خش می آید و موسیقی خش دار می شود.اما باز هم توجهی نمی کند.با صدای بلند می خندم خنده همراه با اشک جوری که آخرش به گریه می انجامد ولی چیزی که توجهش را جلب می کند خنده یا گریه من نیست صدای زنگ تلفن است.چرا زنگ تلفن همیشه بی موقع به صدا در می آید؟نمی دانم اشکال کار در کجاست.من به سمت در می روم.او به در نگاه می کند...