ديگر رهبران سياسي اغتشاشات نیز همچون سيدمحمد خاتمي سكوت كرده اند، يا مانند كروبي روش هایي بچگانه و باورناکردنی را در پيش گرفته اند. لذا كاملاً قابل پيش بيني است كه ادامه روند اعتراضات همچنان سير نزولي و به سمت صفر خواهد داشت، هر چند چنانكه از ابتداي انقلاب شاهد آن بوده ايم این اعتراضات هيچگاه به صفر نخواهدرسيد.

با قبول این مقدمه بايد ملاحظاتي را در ادامه فضاي تقابلي دانشجويان با اقليت اغتشاش گر در نظر داشت:
نخست اينكه دانشجويان با اطمينان از اين پوسيدگي اجتناب ناپذیر اغتشاشگران، هيچ‌گاه نبايد زمينه‌ تعميق حركت هاي اعتراضي را فراهم كنند. آنها تاكنون دليل قانع كننده اي براي ادامه روش خود نداشته اند ولي ممكن است  بهانه را از لابلاي اشتباه دانشجويان انقلابي فراهم كنند. بنظر میرسد دو شعار اصلي که همواره متن اين بهانه بوده است يكي «مظلوم نمايي» است كه مي تواند زمينه ساز برخوردهاي خشن و سخت دانشجويي را فراهم آورد و ديگري ادعاي «فقدان آزادي بيان» كه سال‌هاست دستمايه‌ي تحريك دانشجويان قشري نگر و البته این حربه گاهی با اقدامات نامناسب مسئولین دانشگاهی موفق بوده است. قطعاً رفتارهايي مانند توهين به مقدسات ديني همچون اصل ولایت فقیه وشخص مقام معظم رهبري يا پاره كردن عكس امام(ره) و حادثه اسف بار عاشورا از اين منظر قابل تحلیل است.
اما مهمترين اتفاق در تسريع اضمحلال اينگونه اغتشاشات، جدي گرفتن «كرسي هاي آزاد انديشي» است. فقدان منطق اعتراضي، بسيار سريع تر از پيش بيني ها حلقه هاي خاكستري دانشجويان را از اطراف اقليت اغتشاشگر پراكنده كرده است. استفاده از شعارهاي احساسي و بهره برداري از نمادهاي ديني توسط ميرحسين موسوي و طرفدارانش و گاهی پافشاری کلامی برآن علارغم اظهارنظر وعملکردی عمدتاً معکوس، موجب جذب عده اي خاص و تشكيك در بخشي عمده از بدنه‌ي دانشگاهي شده است. اقداماتي با هدف نگه داشتن سطح اعتراضات در فضاي احساسي_هيجاني(همانند16آذر در دانشگاه) و موضع‌گيري و جنجال سخنگویان اقليت معترض در تريبون هاي آزاد(همچون17آذر در دانشگاه اصفهان) صرفا جلوگيري از ورود آن به چارچوب منطق از است. البته در مقابل برخی اقدامات دانشجویان مدافع انقلاب (نظیر 18آذر در دانشگاه) نیز شبیه اینگونه اعمال تلقی میشود که حتی اگر هم صرفا برای شکست اوضاع یکسویه اعتراضی بوده، قطعا بهترین گزینه انتخابی نیست و بنظر برنامه هایی نظیر تریبون و مناظره اثری به مراتب بهتر از اردوکشی ها دارد. نباید غره رأی 24/5 میلیونی شد چه برسد به آنکه غرور مضحک رأیِ نیاورده ی عده ای را در تصمیم سازیها مدنظر قرار داد؛ چون آنچه مایه سربودن انفلابیون در این سی سال بوده بی شک اندیشه منطقی و تعمق فکری_فلسفی نظریه جمهوری اسلامی است. لذا (برای مثال) بر شعار احساسی و دور از فکر «دیکتاتور مخملی، خفه شو» پاسخی جز «بسیجی برو گم شو» از سوی مقابل انتظار نمیرود.
ما بايد متوجه باشیم كه زمان به نفع گفتمان منطقي انقلاب در جريان است و نتيجه‌ي قطعي اين روند به فرموده ی رهبر عزیز انقلاب رویشی دو چندان از پس این ریزشها خواهد بود و این اعتراضات بی منطق به تشبیه ایشان "چون کف بالا آمده آب رودخانه ایست که از بین میرود(رعد_17)" و اين زيركي جنبش دانشجويی است كه كاهش تلفات فرهنگي_دانشگاهی، تسریع در روند افول اغتشاشگری و تحقق نتيجه میمون آن را بدنبال خواهد داشت. انشاءا...